loading...
روزی برای ماندن
آنا بازدید : 69 پنجشنبه 03 فروردین 1391 نظرات (0)

نگاهم با نگاهش باز آمیخت

و این دیوار سرد فاصله شاید فروریخت

نمی دانم چرا این راه رفته بازگشته

نگو با من که از اول هم این راه را نرفته

که رفته یا نرفته او همین جاست

و شاید دست هایش هم همان است، بی کم و کاست

نگاهم می کند مثل نگاه گرم دیروز

نگاهم می شود از گریه پرسوز

و قلبم می تپد در سینه بازهم

من و او می رویم در سایه با هم...

آنا حسینی

اااااا چقده نگاه داشت

برچسب ها شعر" ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 30
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 33
  • بازدید کلی : 4,063