دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که جنان زو شده ه ام بی سر و سامان که مپرس
کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد
که چنانم من ازین کرده پشیمان که مپرس
.......................
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که جنان زو شده ه ام بی سر و سامان که مپرس
کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد
که چنانم من ازین کرده پشیمان که مپرس
.......................