loading...
روزی برای ماندن
آنا بازدید : 42 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (2)

یک دسته گل سفید در دستش بود

یک واژه ی عاشقانه گوشه ی لبهایش

دستش به چین دامن من حلقه

چشمش به انتظار لبخندم بود

افسوس که با تو چقدر فاصله داشت

مردی که حلقه اش انگشتم بود...

آنا حسینی

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فاطمه حسینی در تاریخ 1391/09/17 و 20:11 دقیقه ارسال شده است

دنیاس دیگه...رحم نداره!
باید سوختو نه نه جزغاله شدو ساخت!!!شکلک
پاسخ : جییییییززززززززز همینجوری جلز و ولز می کنیم ....اما نمی سازه دنیاااااااااا

این نظر توسط atiye در تاریخ 1391/07/17 و 19:25 دقیقه ارسال شده است

سلام عزیزم
عطیه هستم دوست سحر
وب جالبی داریاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
از خواندن شعرهات لذت بردم
امیدوارم همیشه شاد باشیشکلک
پاسخ : درود بر شما عزیزم
ممنون که سر زدی...




کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 30
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 4,046