loading...
روزی برای ماندن
آنا بازدید : 11 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (1)

             این وب شده یه گوشه از ذهن من که انگار دوس ندارم ببینمش انگار دوست ندارم برام مهم باشه. می دونم هست اما می خوام ندیده بگیرمش. مثل اون گوشه از حسم که یه جایی درگیره اما نمی دونم کجاست.

دلم برای یه دل سیر نوشتن تنگ شده برای  حرف های غصه دار و بی غصه ای که برای خودم می گفتم و سبک می شدم. برای گریه های بی دغدغم

حالا شاید بیشتر می خندم اما این فقط خودمم که می دونم بابت این خنده های کجکی و مصنوعی چی دادم چه بهایی پرداخت کردم

شعرها ازم قهر کردند و شدند یه سری کلمات خشک که دلی رو نمی لرزونن حتی دل خودمو

نمیدونم هنوزم می تونم بگم با احساسم یا نه...

من انتهای جاده ام انتهای مسیری که باید  می رفتم....

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط خسته در تاریخ 1392/08/10 و 23:59 دقیقه ارسال شده است

salam anima khanom.
khoshhalam k minevsin va narahatam k...
خدا میدونه که انسانها در خلوت خودشون چی می کشن.
نمی دونم اون چیزایی رو که بالایی فقط خودش می بینه چطور قضاوت می کنه.شکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 30
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 4,059